
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۱۷۸
۱
تو کمترخوارهای هشیار میرو
میان کژروان رهوار میرو
۲
تو آن خنبی که من دیدم ندیدی
مرا خنبک مزن ای یار میرو
۳
ز بازار جهان بیزار گشتم
تو دلالی سوی بازار میرو
۴
چو من ایزار پا دستار کردم
تو پا بردار و با دستار میرو
۵
مرا تا وقت مردن کار این است
تو را کار است سوی کار میرو
۶
مرا آن رند بشکستهست توبه
تو مرد صایمی ناهار میرو
۷
شنیدی فضل شمس الدین تبریز
نداری دیده در اقرار میرو
تصاویر و صوت


نظرات