
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۱۹۲
۱
ای عارف خوش کلام برگو
ای فخر همه کرام برگو
۲
هر ممتحنی ز دست رفته
بر دست گرفت جام برگو
۳
قایم شو و مات کن خرد را
وز باده باقوام برگو
۴
تا روح شویم جمله می ده
تا خواجه شود غلام برگو
۵
قانع نشوم به نور روزن
بشکاف حجاب بام برگو
۶
بپذیر مدام خوش ز ساقی
چون مست شدی مدام برگو
۷
آن جام چو زر پخته بستان
زان سوختگان خام برگو
۸
مبدل شد و خوش حطام دنیا
چون رستی از این حطام برگو
۹
لب بستم ای بت شکرلب
بیواسطه و پیام برگو
تصاویر و صوت


نظرات