
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۱۹۸
۱
جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
گر نخواهی کبر را رو بیتکبر خاک شو
۲
خشم هرگز برنخیزد جز ز کبر و ما و من
هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاک شو
۳
هر کجا تو خشم دیدی کبر را در خشم جو
گر خوشی با این دو مارت خود برو ضحاک شو
۴
گر ز کبر و خشم بیزاری برو کنجی بخست
ور ز کبر و خشم دلشادی برو غمناک شو
۵
خشم سگساران رها کن خشم از شیران ببین
خشم از شیران چو دیدی سر بنه شیشاک شو
۶
لقمه شیرین که از وی خشم انگیزان مخور
لقمه از لولاک گیر و بنده لولاک شو
۷
رو تو قصاب هوا شو کبر و کین را خون بریز
چند باشی خفته زیر این دو سگ چالاک شو
تصاویر و صوت


نظرات
فرهنگ
ناصر از آنکارا
رضا
همایون
کوروش