
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۲۰۲
۱
ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو
چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو
۲
دامن گردون پر از در است و مروارید و لعل
میدوانند جانب دریای تو دریای تو
۳
جانهای عاشقان چون سیلها غلطان شده
تا بریزد جمله را در پای تو در پای تو
۴
جانهای عاشقان چون سیلها غلطان شده
میدوانند جانب دریای تو دریای تو
۵
ای خمار عاشقان از بادههای دوشِ تو
وی خراب امروزم از فردای تو فردای تو
۶
من نظر کردم به جانِ سادهی بیرنگِ خویش
زرد دیدم نقشش از صفرای تو صفرای تو
۷
چون نظر کردم نکو من در صفای گوهرت
ماه رخ بنمود از سیمای تو سیمای تو
۸
ماه خواندم من تو را بس جرم دارم زین سخن
مه کی باشد کاو بود همتای تو همتای تو
۹
این چنین گوید خداوند شمس تبریزی بنام
ای همه شهر دلم غوغای تو غوغای تو
تصاویر و صوت


نظرات
محمدرضا مروارید
پاسخ: با تشکر، اصلاح شد.
میثم حیدری
میثم حیدری