مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۲۱۵

۱

گر رَود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو

که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو

۲

آفتاب و فلک اندر کَنَف سایه توست

گر رود این فلک و اختر تابان تو مرو

۳

ای که دُرد سخنت صافتر از طبع لطیف

گر رود صِفَوت این طبع سخندان تو مرو

۴

اهل ایمان همه در خوفِ دَم خاتمتند

خوفم از رفتن توست ای شه ایمان تو مرو

۵

تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر

ور مرا می‌نبری با خود از این خوان تو مرو

۶

با تو هر جزو جهان باغچه و بستان است

در خزان گر برود رونق بستان تو مرو

۷

هجر خویشم منما هجر تو بس سنگ دل است

ای شده لعل ز تو سنگ بدخشان تو مرو

۸

کی بود ذره که گوید تو مرو ای خورشید

کی بود بنده که گوید به تو سلطان تو مرو

۹

لیک تو آب حیاتی همه خلقان ماهی

از کمال کرم و رحمت و احسان تو مرو

۱۰

هست طومار دل من به درازای ابد

برنوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرو

۱۱

گر نترسم ز ملال تو بخوانم صد بیت

که ز صد بهتر وز هجده هزاران تو مرو

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1247
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 820
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
فاطمه زندی :
عندلیب :

نظرات

user_image
نازبانو
۱۳۹۱/۱۱/۱۳ - ۰۷:۱۹:۵۹
واااااااااای مولانا چکار کرده !!!!!!!!!!
user_image
نادر
۱۳۹۳/۰۴/۲۶ - ۰۵:۵۹:۰۵
این غزل بینهایت زیبا را "خداوندگار" در وصف و خطاب به مرادش شمس الدین تبریزی سرود که مبادا بار دیگر او را تنها گذاشته و از قونیه عزم سفر کند.
user_image
بشارتی
۱۳۹۳/۰۹/۱۸ - ۱۵:۱۰:۳۸
بی ارتباط نیست:از کنار من افسرده تنها تو مرو دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو اشک اگر می چکد از دیده تو در دیده بمان موج اگر می رود ای گوهر دریا تو مرو ای نسیم از بر این شمع مکش دامن ناز قصه ها مانده من سوخته را با تو مرو ای قرار دل طوفانی بی ساحل من بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو سایه ی بخت منی از سر من پای مکشبه تو شاد است دل خسته خدا را تو مرو ای بهشت نگهت مایه ی الهام سرشک از کنار من افسرده ی تنها تو مرو
user_image
علیرضا مداح
۱۳۹۴/۰۲/۲۸ - ۰۸:۵۸:۲۱
با احترام به نظرات دوستان دیگر ... بنظر من این شعر رو فقط در مورد خالق هستی سروده و ربطی به شمس تبریزی ندارهدر بیت آخر هم هجده هزار عالم رو اشاره میکندمولانا قوانین هستی را نقض نمیکندیعنی قانون الحمد ا... رب العالمین
user_image
سعیـــد
۱۳۹۴/۱۱/۱۶ - ۰۴:۴۳:۰۸
بیت یکی به آخری درستش اینه:هست طومار دل من به درازای ابد
user_image
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۹ - ۰۴:۵۱:۳۲
اولا آقای مولوی معرفتی به امام عصرنداشته که در فراقش غزل بگه چون اصول عقاید ایشان معلومه بر همگان که اندک تتبعی دارند دوما شعر را باید در بستر زمان و فرد شاعر سنجید اگر این شعر نسبت به خدا سروده شده باشه باید همه اشعار این سبکی مولوی نسبت به خدا باشه که بعیده و قراین خلاف این رو نشون میدهاحتمالا همون نظر بزرگواری که گفتن برای شمسه به واقع نزدیکتره
user_image
حمید حیدر
۱۳۹۵/۰۱/۱۱ - ۰۶:۴۵:۰۸
مضمون این شعر ایمان هستش،و درباره ترس از فقدان ایمان هستش
user_image
فریدون
۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - ۰۹:۰۱:۲۴
کی بود بنده که گوید به سلطان تو مرو
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - ۱۵:۵۷:۱۴
فریدون گرامیدرود بر شماآن طور که شما فرمودید اشکال وزنی پیدا می کند.همانگونه که در گنجور عزیز آمده است درست است.
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - ۱۶:۰۶:۲۷
هست طومار دل من به درازی ابد برنوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرومرا به یاد داستانی انداخت که در آن مردی هراس عمیقی از خرس داشت، روزی از خواب بیدار می شود و ناگهان در می یابد که خرس شده است، وحشت بیش از اندازه او را تصور کنید در حالی که نمی تواند از دست خود و خرس به جایی بگریزد!این بیت مولانا نیز بی درنگ این داستان را به یادم آورد، تو گویی او نیز بدانکه در دل او مسکن گزیده است التماس می کند تو مرو... اگر تو بروی آن خرس می آید و من نمی خواهم با آن خرس تنها باشم!
user_image
محمد
۱۳۹۵/۰۹/۱۷ - ۱۷:۲۰:۴۲
بیت یکی مانده به پایان تصویر سازی فوق العاده دارد
user_image
سپهر
۱۳۹۵/۰۹/۱۹ - ۱۱:۰۲:۵۱
به قول خود مولانا: شمس من و خدای من...بنابراین شاید بشه گفت برای مولانا شمس و خدا از هم جدا نیستند و شمس هم جلوه ای است از تجلیهای خداوند...اما نکته ی دیگه اینکه در نقد نو هر خواننده ای میتونه از متن برداشت و فهم خاص خودش رو داشته باشه( و این به نوعی خودش ی آفرینش دوباره هم هست و کمک میکنه به زنده ماندن متن های باز) که البته باید با نشانه های متن بخونه...بنابراین همه ی این برداشتهای مختلف دوستان میتونه درست باشه...
user_image
سعید
۱۳۹۶/۰۱/۱۲ - ۰۴:۴۶:۵۸
عالی عالی عالی ازاین بهترنمیتونه کسی باکلامش روح آدمی روبه پروازدربیاره.واقعالقب خداوندگارعشق فقط برازنده مولاناس
user_image
HS
۱۳۹۷/۰۷/۰۵ - ۱۱:۱۸:۳۱
در سخنرانی شبی با مولانا و یکی از بهترین سخنرانی های دکتر سروش این شعر به زیبایی خوانده وتجلیل می شود.
user_image
عباس قادری
۱۳۹۷/۱۰/۰۱ - ۱۷:۰۴:۲۵
این مولانا چه موجودی بوده؟
user_image
علی
۱۳۹۸/۰۴/۰۱ - ۰۳:۳۴:۴۰
بالاخره کی بود صحیحه یا که بود؟
user_image
کسرا
۱۳۹۸/۰۴/۱۷ - ۰۴:۵۲:۳۵
ای که دُر سخنت صافتر از طبع لطیف
user_image
م
۱۳۹۸/۱۲/۲۱ - ۱۵:۴۰:۵۶
نوشتن این شعر در فراق امام زمانه... کی به کیه منم میگم در مدح مقام معظم رهبریه!!! ...
user_image
رامین عباسی
۱۳۹۹/۰۵/۱۱ - ۰۱:۳۰:۵۰
درود . وقتی بیت شعری از یک دیوان و منظومه ساسنور و حذف میشه کل منظومه ویران میشه مثلا اشعار مولانای جان خیلی سانسور و حذف شده اند حالا با چه اعتباری بقیه اشعار موجود در گنجور را به دیده شک و تردید نگاه نکرد مثلا یک بیت از ابیاتی که سانسور شده است به شرح زیر می باشد : نعره های و هوی من از در بلخ تا در رم اصل کجا خطا کند شمس من و خدای من لطفا نکنید اینکارو
user_image
راد
۱۳۹۹/۱۱/۲۶ - ۱۵:۰۵:۰۰
اصلا غیر خداوند کسی نیسما اصلا نیستیم هر چه هست اوست هرچه که از درک خدواند در عقل هر کسی که بیاد بدونید خیلی بالاتر از اونه مولوی و امثال شمس اومدن که بگن اصلا مایی وجود نداره هر چه هست وجود و تجلی حضرت حق و است و تمام.
user_image
تشنه معرفت
۱۴۰۱/۰۱/۱۷ - ۰۵:۱۹:۲۸
به به چقدر زیبا گفته  اگرچه ذره به خورشید یا بنده یه سلطان نمیتونه دستور بده ولی باز هم به دلیل دریا دلی و لطف بسیار زیاد محبوب باز هم ازش انتظار موندن داره چون آب حیاتش اونه بیت ده هم چقدر زیبا تصویر سازی میکنه  تو ذهنم کهکشانی تصور میشه که همه جاش فقط یه چیز میخواد و اونم اینه که: « تو مرو »
user_image
علی رضایی
۱۴۰۲/۰۲/۰۵ - ۰۷:۴۷:۳۴
باید عاشق باشی تا این بیتها را اندکی درک کنی و اشک بریزی
user_image
سفید
۱۴۰۲/۱۰/۲۴ - ۱۷:۳۸:۰۱
  گر رود دیده و عقل و خرد و جان، تو مرو که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو...    .  تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر...  
user_image
مصطفی سلیمانی
۱۴۰۳/۰۳/۰۷ - ۰۴:۴۹:۰۴
تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر ور مرا می‌نبری با خود از این خوان تو مرو