مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۲۲۲

۱

سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو

چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو

۲

چه حدیث است ز عثمان عمرم مستتر است

و آن دگر را که رئیس است نگویم تو بگو

۳

مست دیدی که شکوفه ش همه در است و عقیق

باده‌ای کو چو اویس قرنی دارد بو

۴

ای بسا فکرت باریک که چون موی شده‌ست

وز سر زلف خوش یار ندارد سر مو

۵

مست فکرت دگر و مستی عشرت دگر است

قطره‌ای این کند آنک نکند زان دو سبو

۶

بس کن و دفتر گفتار در این جو افکن

بر لب جوی حیل تخته منه جامه مشو

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1252
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 823
عندلیب :

نظرات

user_image
k۱ mk_۱۹۷۸@yahoo.com
۱۳۹۵/۰۶/۲۰ - ۱۷:۴۱:۰۱
سلامدوستان در بیت دوم منظور از رییس کیست ؟ ممنون میشم راهنمایی کنید
user_image
یحیی
۱۳۹۹/۰۲/۱۷ - ۱۸:۳۰:۴۰
سلام ، دوست عزیز، یقینا آن رئیس پیامبر اکرم است و زیرا با تامل در ابیات قبل میبنیم سخن از فضل عثمان و بعد بزرگی فضل عمر بن خطاب بر عثمان و یقینا بعد از عمر باید محمد نبی باشد که فقط او رئیس سرداران است و مولانا بر این باور است که صفات محمد نبی و اصحاب را به کلی در خود جمع کرده و در غزل 679 بیت اول اعتقاد به نفس مطمئنه خود مثل پیامبر که دیو ایشان مسلمان شده، و شمس تبریزی میفرمایند هرکس میخواهد نبی مرسل را ببیند مولانا را ببیند.