مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۲۲۶

۱

ای بکرده رخت عشاقان گرو

خون مریز این عاشقان را و مرو

۲

بر سر ره تو ز خون آثار بین

هر طرف تو نعره خونین شنو

۳

گفتم این دل را که چوگانش ببین

گر یکی گویی در آن چوگان بدو

۴

گفت دل کاندر خم چوگان او

کهنه گشتم صد هزاران بار و نو

۵

کی نهان گردد ز چوگان گوی دل

کاندر آن صحرا نه چاه است و نه گو

۶

گربه جان عطسه شیر ازل

شیر لرزد چون کند آن گربه مو

۷

زر کان شمس تبریزی است این

صاف باشد گر بجویی جو به جو

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1254
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 825
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :

نظرات