مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۲۳۸

۱

ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو

پرهیز من ز چیست ز تو یار شرم تو

۲

گلشن ز رنگ روی تو صد رنگ ریخته‌ست

چون گل چرا دمید ز رخسار شرم تو

۳

من صد هزار خرقه ز سودا بدوختم

کان جمله را بسوخت به یک بار شرم تو

۴

صافی شرم توست نهان در حجاب غیب

دردی بریخت بر رخ گلزار شرم تو

۵

آن دل که سنگ بود ز شرم تو آب ریخت

یا رب چه کرد در دل هشیار شرم تو

۶

خون گشت نام کوه که نامش شده‌ست لعل

چون درفتاد در که و کهسار شرم تو

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1260
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 828
عندلیب :

نظرات