مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۲۴۳

۱

آینه جان شده چهره تابان تو

هر دو یکی بوده‌ایم جان من و جان تو

۲

ماه تمام درست خانه دل آن توست

عقل که او خواجه بود بنده و دربان تو

۳

روح ز روز الست بود ز روی تو مست

چند که از آب و گل بود پریشان تو

۴

گل چو به پستی نشست آب کنون روشن است

رفت کنون از میان آن من و آن تو

۵

قیصر رومی کنون زنگیکان را شکست

تا به ابد چیره باد دولت خندان تو

۶

ای رخ تو همچو ماه ناله کنم گاه گاه

ز آنک مرا شد حجاب عشق سخندان تو

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1263
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 830
عندلیب :

نظرات