مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۲۵۱

۱

چو از سر بگیرم بود سرور او

چو من دل بجویم بود دلبر او

۲

چو من صلح جویم شفیع او بود

چو در جنگ آیم بود خنجر او

۳

چو در مجلس آیم شراب است و نقل

چو در گلشن آیم بود عبهر او

۴

چو در کان روم او عقیق است و لعل

چو در بحر آیم بود گوهر او

۵

چو در دشت آیم بود روضه او

چو وا چرخ آیم بود اختر او

۶

چو در صبر آیم بود صدر او

چو از غم بسوزم بود مجمر او

۷

چو در رزم آیم به وقت قتال

بود صف نگهدار و سرلشکر او

۸

چو در بزم آیم به وقت نشاط

بود ساقی و مطرب و ساغر او

۹

چو نامه نویسم سوی دوستان

بود کاغذ و خامه و محبر او

۱۰

چون بیدار گردم بود هوش نو

چو بخوابم بیاید به خواب اندر او

۱۱

چو جویم برای غزل قافیه

به خاطر بود قافیه گستر او

۱۲

تو هر صورتی که مصور کنی

چو نقاش و خامه بود بر سر او

۱۳

تو چندانک برتر نظر می‌کنی

از آن برتر تو بود برتر او

۱۴

برو ترک گفتار و دفتر بگو

که آن به که باشد تو را دفتر او

۱۵

خمش کن که هر شش جهت نور او است

وزین شش جهت بگذری داور او

۱۶

رضاک رضای الذی اوثر

و سرک سری فما اظهر

۱۷

زهی شمس تبریز خورشیدوش

که خود را بود سخت اندرخور او

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1267
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 832
عندلیب :

نظرات

user_image
مجتبی
۱۳۹۷/۱۱/۰۴ - ۰۹:۴۳:۵۰
در مصرع دوم از بیت دهم احتمالاً بجای (بخوابم) باید (خوابم) باشد تا وزن شعر درست در بیاید به این صورت:چو خوابم، بیاید به خواب اندر او
user_image
بی نشان
۱۳۹۹/۱۱/۱۹ - ۱۵:۱۲:۴۵
سلام و عرض احتراملطفا در صورت صحت و صلاحدید اصلاح بفرمایید بیت اول : چو از سر بگویم بود سرور او : جایگزین بگیرم / بگویم باید باشد به معنای راس و بالا که با سرور مصراع دوم که به معنای بالاتر و سرتر می باشد تناسب و سنخیت بیشتری دارد. از سر گفتن یعنی ابتدا و آغاز سخن کردن که در غزلی بکر و شیرین با مفهوم همه اویی نیز به لطافتی شکرین با سرور بودن او تناسبی دیگر می یابد بیت پانزدهم: خمش کن که هر شش جهت نور اوست / اوست جایگزین او است که روانش خوانش مصراع را افزونتر می نماید برای خوانش گر مبتدی بیت شانزدهم : و سِرُّکَ سِرّی وَ ما أَظهَرُ که چون اعراب گذاری نشده است بهتر می نماید که حرف پایانی قافیه ی مصراع ساکن و بعد از آن ردیف او اضافه شود " و ما اظهر او" بهین روز و روزگار باشید
user_image
بزرگمهر
۱۴۰۲/۰۹/۲۲ - ۱۲:۱۰:۳۹
اگر در نسخه‌ای به صورت بگویم باشد( که دیده نشده) قابل بحث است، و گرنه ما نمیتوانیم شعر مولانا به نظر خودمان بهتر کنیم، که در آنصورت سنگ روی سنگ بند نمیشود. شاید بهتر این باشد بجای اعمال سلیقه شخصی بررسی کنیم ببینم این ترکیب “از سر گرفتن” در زمان و زبان مولانا به چه معانی استفاده میشده. یکی از معانی این ترکیب در بعضی زبانهای منطقه خراسان بزرگ ، از نو شروع کردن است شاید معانی دیگری هم باشد.  در مصرع دوم در مقابل آن “ بجویم “ است که از مقوله عمل است و نه قول ، و در مصراع اول از این نظر “بگیرمم تناسب بیشتری از بگویم دارد. مولانا اصولا به محتوا بیشتر از شکل توجه داشته است تا منظور خود را برساند.