مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۲۸۳

۱

ساقی فرخ رخ من جام چو گلنار بده

بهر من ار می‌ندهی بهر دل یار بده

۲

ساقی دلدار توی چاره بیمار توی

شربت شادی و شفا زود به بیمار بده

۳

باده در آن جام فکن گردن اندیشه بزن

هین دل ما را مشکن ای دل و دلدار بده

۴

باز کن آن میکده را ترک کن این عربده را

عاشق تشنه زده را از خم خمار بده

۵

جان بهار و چمنی رونق سرو و سمنی

هین که بهانه نکنی ای بت عیار بده

۶

پای چو در حیله نهی وز کف مستان بجهی

دشمن ما شاد شود کوری اغیار بده

۷

غم مده و آه مده جز به طرب راه مده

آه ز بیراه بود ره بگشا بار بده

۸

ما همه مخمور لقا تشنه سغراق بقا

بهر گرو پیش سقا خرقه و دستار بده

۹

تشنه دیرینه منم گرم دل و سینه منم

جام و قدح را بشکن بی‌حد و بسیار بده

۱۰

خود مه و مهتاب توی ماهی این آب منم

ماه به ماهی نرسد پس ز مه ادرار بده

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1290
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 846
فاطمه زندی :
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۶/۰۳/۳۰ - ۱۳:۱۷:۱۹
جلال دین عزیز تقریبن هر هفته غزلی نو و تازه برای سماع یاران می سرود بنابر روایت سراسر قونیه پرشده بود از مجالس سماع و موسیقیومجالس ویژه بانوان نیز بر پا میشد که جلال دین هم درآن شرکت میجستکه موجب غضب و کینه دین مداران حکومتی شده بود عرفا ی ما همیشه در سلوک و منش خود تن به ایستادگی های پهلوا نانه برا برسردمداران خودکامه و دین فروش داده اند و تا پای جان پیش رفته انداین غزل از زیبا ترین های سماعی است با وزن زیبای رجز
user_image
حمید رضا۴
۱۳۹۶/۰۴/۰۷ - ۰۰:۰۵:۰۰
غزل بسیار دلشاد کننده ای است.غم مده و آه مده جز به طرب راه مده - آه ز بیراه بود ره بگشا بار بدهسالها پیش از آشنایی شنیدم که میگفت:هنگام آغاز گفتگو با هر فردی آنگونه سخن بگو که پس از پایان گفتگو و خداحافظی ، آن شخص شادتر و پرانرژی تر از پیش از تو جدا بشود…و ادامه داد "یعنی که آه و ناله ی خود را کنار بگذار و خوبی هایش را به او یادآور شو" .
user_image
خوشه چین
۱۴۰۱/۰۲/۳۱ - ۱۲:۲۷:۳۰
  این بیت مولانا برایم راهگشاست : ساقی دلدار تویی چاره بیمار تویی شربت شادی و شفا زود به بیمار بده