مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۳۰۷

۱

بربند دهان از نان کآمد شکر روزه

دیدی هنر خوردن بنگر هنر روزه

۲

آن شاه دو صد کشور تاجیت نهد بر سر

بربند میان زوتر کآمد کمر روزه

۳

زین عالم چون سجین برپر سوی علیین

بستان نظر حق بین زود از نظر روزه

۴

ای نقره باحرمت در کوره این مدت

آتش کندت خدمت اندر شرر روزه

۵

روزه نم زمزم شد در عیسی مریم شد

بر طارم چارم شد او در سفر روزه

۶

کو پر زدن مرغان کو پر ملک ای جان

این هست پر چینه و آن هست پر روزه

۷

گر روزه ضرر دارد صد گونه هنر دارد

سودای دگر دارد سودای سر روزه

۸

این روزه در این چادر پنهان شده چون دلبر

از چادر او بگذر واجو خبر روزه

۹

باریک کند گردن ایمن کند از مردن

تخمه اثر خوردن مستی اثر روزه

۱۰

سی روز در این دریا پا سر کنی و سر پا

تا دررسی ای مولا اندر گهر روزه

۱۱

شیطان همه تدبیرش و آن حیله و تزویرش

بشکست همه تیرش پیش سپر روزه

۱۲

روزه کر و فر خود خوشتر ز تو برگوید

دربند در گفتن بگشای در روزه

۱۳

شمس الحق تبریزی هم صبری و پرهیزی

هم عید شکرریزی هم کر و فر روزه

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1303
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 853

نظرات

user_image
محسن خ
۱۳۹۲/۰۴/۲۵ - ۱۴:۳۰:۵۴
معانی برخی اصطلاحات دشوار:سجین : وادیی است در جهنمعلیین: بالاترین طبقه بهشت فلک چارم: فلک چارمتخمه : سوءهاضمه .
user_image
محسن خ
۱۳۹۲/۰۴/۲۵ - ۱۴:۳۶:۱۶
اصطلاح چهارم اصلاح شود. طارم چارم: فلک چارم
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۲۸ - ۱۱:۰۳:۱۰
بله .و آن گاه که در صور اسرافیل دمیده شود و همگی در پیشگاه خداوند حاضر شویم ، در آن زمان به طبقات بهشت نظر خواهیم افکند و مقام هر یک از بزرگان را خواهیم دید . زیرا در آن زمان ، پرده های جهل از مقابل چشمان انسان کنار می رود و چشمانمان بر روی حقیقت باز می شود .درود بر تمام پیامبران راستین خداوند
user_image
گمنام-۱
۱۳۹۶/۰۱/۲۸ - ۱۳:۳۸:۵۰
جناب وفاییمی گویند (و بر گردن آنان که گفته و می گویند)" کسان که نوای تار شنیده باشند ، صور اسرافیل نخواهند شنید " اینان بر نخواهند خاست تا چشم بر حقیقت بگشایند ، برطبقات بهشت نظر بیفکنند و بر جایگاه بزرگان رشک برند! و خداوند خود آگاهترین است.
user_image
سمیه شکری
۱۴۰۱/۰۱/۱۴ - ۱۷:۴۰:۰۶
مولانا به طرز شگفت آوری به روزه علاقه داشته است، گویا بیشتر روزهای سال را روزه بوده و برای افطار غذای اندکی می خورده است ، به همین سبب بسیار نحیف و استخوانی بوده. در مناقب العارفین آمده: روزی مولانا به حمام درآمد و به جسم لاغر خود نگاهی کرد و گفت: "در تمام عمر خود از کسی شرمسار نشدم مگر امروز از این جسم خجالت می کشم ، اما چه کنم که آسایش من در رنج تن است".