مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۳۲۰

۱

بی‌برگی بستان بین کآمد دی دیوانه

خوبان چمن رفتند از باغ سوی خانه

۲

زردی رخ بستان کز فرقت آن خوبان

بستان شده گورستان زندان شده کاشانه

۳

ترکان پری چهره نک عزم سفر کردند

یک یک به سوی قشلق از غارت بیگانه

۴

کی باشد کاین ترکان از قشلق بازآیند

چون گنج بدید آید زین گوشه ویرانه

۵

کی باشد کاین مستان آیند سوی بستان

سرسبز و خوش و حیران رقصان شده مستانه

۶

ز انبار تهی گردد پر گردد پیمانه

آن عالم انبار است وین عالم پیمانه

۷

پیمانه چو شد خالی ز انبار بباید جست

ز انبار نهان کان جا پوسیده نشد دانه

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1310
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 857

نظرات

user_image
شقایق عسگری
۱۳۹۷/۰۷/۰۳ - ۱۷:۴۹:۴۴
این غزل زندگی و زندگی پس از مرگ به زیباترین شکل وصف کرده.زمستان، قشلاق، هجرت یاران،پر شدن پیمانه و تهی شدن انبار...اشعار مولانا روح نوازش میده.