
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۳۲۳
۱
ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه
کاستیزه همیگیرد او را مگر از لابه
۲
نی نی تو بنال ای دل زیرا که من مسکین
بیصورت او هستم چون صورت گرمابه
۳
شد خانه چو زندانم شب خواب نمیدانم
تا او نشود با من همخانه و همخوابه
۴
حسن تو و عشق من در شهر شده شهره
برداشته هر مطرب آن بر دف و شبابه
۵
ای در هوست غرقه هم صوفی و هم خرقه
هم بنده بیچاره هم خواجه نسابه
تصاویر و صوت


نظرات