مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۳۳۴

۱

ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده

وی رخت از این جای بدان جای کشیده

۲

ای نرگس چشم و رخ چون لاله کجایی

از گور تو آن نرگس و آن لاله دمیده

۳

اندر لحد بی‌در و بی‌بام مقیمی

ای بر در و بر بام به صد ناز دویده

۴

کو شیوه ابروی تو کو غمزه چشمت

ای چشم بد مرگ بدان هر دو رسیده

۵

ای دست تو بوسه گه لب‌های عزیزان

در دست فنا مانده تو با دست بریده

۶

این‌ها همه سهل است اگر مرغ ضمیرت

بر چرخ پریده بود و دام دریده

۷

صورت چه کم آید چه برد جان به سلامت

موزه چه کم آید چو بود پای رهیده

۸

صد شکر کند جان چو رهد از تن و صورت

ای بی‌خبر از چاشنی جان جریده

۹

کو لذت آب و گل و کو آب حیاتی

کو قبه گردونی و کو بام خمیده

۱۰

یا رب چه طلسم است کز آن خلد نفوریم

ما در تک این دوزخ امشاج خزیده

۱۱

محسود فلک بوده و مسجود ملایک

وز همت ناپاک ز ما دیو رمیده

۱۲

باغ آی و ز باران سخن نرگس و گل چین

نرگس ندهد قطره ای از بام چکیده

۱۳

بربند دهان از سخن و باده لب نوش

تا قصه کند چشم خمار از ره دیده

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1316
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 861

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۵/۰۲ - ۱۳:۳۴:۰۸
باغ آی و ز باران سخن نرگس و گل چین..