مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۳۴۰

۱

چنین می‌زن دو دستک تا سحرگاه

که در رقص است آن دلدار و دلخواه

۲

همی‌گو آنچ می‌دانم من و تو

ولی پنهان کنش در ذکر الله

۳

فغان کردن ز شیر حق بیاموز

نکردی آه پرخون جز که در چاه

۴

درآ چون شیر و پنجه بر جهان زن

چه جنبانی به دستان دم چو روباه

۵

ز بس پیوستگی بیگانه باشیم

سلامم زان نکردی بر سر راه

۶

چو قرآن را نداند جز که قربان

بیا قربان شو اندر عید این شاه

۷

شبی که عشق باشد میهمانم

ببینم بدر را بی‌اول ماه

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1319
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 863

نظرات