
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۳۴۸
۱
فریاد ز یار خشم کرده
سوگند به خشم و کینه خورده
۲
برهم زده خانه را و ما را
حمال گرفته رخت برده
۳
بر دل قفلی گران نهاده
او رفته کلید را سپرده
۴
ای بیتو حیات تلخ گشته
ای بیتو چراغ عیش مرده
۵
ای بیتو شراب درد گشته
ای بیتو سماعها فسرده
۶
ای سرخ و سپید بیتو ماندم
من زرد و شبم سیاه چرده
۷
ای عشق تو پردهها دریده
سر بیرون کن دمی ز پرده
تصاویر و صوت


نظرات