
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۳۵۵
۱
ای دوش ز دست ما رهیده
امشب نرهی به جان و دیده
۲
در پنجه ماست دامن تو
ای دست در آستین کشیده
۳
حیلت بگذار و آب و روغن
ماییم هریسه رسیده
۴
چشم من و چشم تو حریفند
ای چشم ز چشم تو چریده
۵
ای داده مرا شراب گلگون
گل از رخ زرد من دمیده
۶
زلف چو رسن چو برفشاندی
از عشق چو چنبرم خمیده
۷
رفتی و ز چشم من بریدی
خون آید لاشک از بریده
۸
بر گرد خیال تو دوانیم
ای بر سر ما غمت دویده
۹
بر روزن تو چرا نپرد
مرغی ز قفس به جان رهیده
۱۰
خامش کردم که جمله عیبیم
ای با همه عیبمان خریده
تصاویر و صوت


نظرات