
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۳۵۹
۱
آن سفره بیار و در میان نه
و آن کاسه به پیش عاشقان نه
۲
انبوه بریز نان که زشت است
کآواز دهد کسی که نان نه
۳
تن را چو بنان شکار کردی
جان را برگیر و پیش جان نه
۴
امروز قیامت تو برخاست
برخیز قدم بر آسمان نه
۵
از آتش عشق نردبان ساز
بر گنبد چرخ نردبان نه
۶
ای زهره ز چشمهای هندو
ترکانه تو تیر در کمان نه
۷
گر سینه زیان کند ز زخمت
زخمی دیگر بر آن زیان نه
۸
چون نکته ز راه چشم گویی
ما را همه مهر بر دهان نه
۹
ای اشک چو رفتی از در چشم
آن جا رو و سر بر آستان نه
تصاویر و صوت


نظرات