
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۳۶۱
۱
ای روز مبارک و خجسته
ما جمع و تو در میان نشسته
۲
ای همنفس همیشه پیش آ
تا زنده شود دمی شکسته
۳
پیغام دل است این دو سه حرف
بشنو سخن شکسته بسته
۴
یک بار بگو که بنده من
کزاد شوم ز رنج و رسته
۵
آن دست ز روی خویش برگیر
تا گل چینیم دسته دسته
۶
یک بار دگر شکرفشان کن
طوطی نگر از قفس برسته
تصاویر و صوت


نظرات