مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۳۶۸

۱

ای به میدان‌های وحدت گوی شاهی باخته

جمله را عریان بدیده کس تو را نشناخته

۲

عقل کل کژچشم گشته از کمال غیرتت

وز کژی پنداشته کو مر تو را انداخته

۳

ای چراغ و چشم عالم در جهان فرد آمدی

تا در اسرار جهان تو صد جهان پرداخته

۴

ای که طاووس بهار از عشق رویت جلوه گر

بر درخت جسم جان نالان شده چون فاخته

۵

از برای ما تو آتش را چو گلشن داشته

وز برای ما تو دریا را چو کشتی ساخته

۶

شمس تبریزی جهان را چون تو پر کردی ز حسن

من جهان روح را از غیر عشقت آخته

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1335
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 872

نظرات