
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۴۰۵
۱
ای همه منزل شده از تو ره بیرهه
بیقدمی رقص بین بیدهنی قهقهه
۲
از سر پستان عشق چونک دمی شیر یافت
قامت سروی گرفت کودکک یک مهه
۳
روی ببینید روی بهر خدا عاشقان
گرچه زنخ زد بسی کوردلی ابلهه
۴
والله کو یوسف است بشنو از من از آنک
بودم با یوسفی هم نمک و هم چهه
۵
چونک نماید جمال گوش سوی غیب دار
عرش پر از نعرههاست فرش پر از وه وهه
۶
عاشق باشد کمان خاص بتی همچو تیر
هیچ نپرد کمان گر بشود ده زهه
۷
آنک ز تبریز دید یک نظر شمس دین
طعنه زند بر چله سخره کند بر دهه
تصاویر و صوت


نظرات