مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۴۰۶

۱

ایا دلی چو صبا ذوق صبح‌ها دیده

ز دیده مست شدی یا ز ذوق نادیده

۲

گهی به بحر تحیر گهی به دامن کوه

کمر ببسته و در کوه کهربا دیده

۳

ورای دیده و دل صد دریچه بگشاده

برون ز چرخ و زمین رفته صد سما دیده

۴

چو جوششی و بخاری فتاد در دریا

ز لذت نظرش رست در قفا دیده

۵

چو موج موج درآمیخت چشم با دریا

عجب عجب که همه بحر گشت یا دیده

۶

به پیش دیده دو عالم چو دانه پیش خروس

چنین بود نظر پاک کبریادیده

۷

نه طالب است و نه مطلوب آن که در توحید

صفات طالب و مطلوب را جدا دیده

۸

اله را که شناسد؟ کسی که رست ز لا

ز لا که رست بگو: عاشق بلادیده

۹

رموز لیس و فی جبتی بدانسته

هزار بار من این جبه را قبا دیده

۱۰

دهان گشاد ضمیر و صلاح دین را گفت

تویی حیات من ای دیدهٔ خدادیده

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1356
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 884

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۷/۰۲/۲۶ - ۱۲:۵۲:۲۸
صحبت از دو جور دیدن است که اساس عرفان جلال دین است، یکی‌، دیدن عادتی که به دنبال یکنواختی در هستی‌ می‌‌گردد و پدیده‌ها را یک بار شناسائی میکند و همیشه می‌‌خواهد همان جور ببیند که روز گذشته دیده است تا خیال راحت و سواد کارآمد برای خود دست و پا کند، این دیدن را حیوانات هم به طور طبیعی صورت می‌‌دهنددیدن دیگر نو دیدن است اینکه هر روز دیدی نو و بینشی تازه به دست آوری، زیرا زندگی‌ و هستی‌ چون دریائی هر لحظه موج تازه‌ای بر می‌‌انگیزد و چون بهار، نو و تازه می‌‌شود وقتی بهار می‌‌آید هر حیوانی به دنبال میوه و خوراکی ویژه خود می‌‌گردد که در حافظه یا ژن او ثبت شده است، این تنها انسان است که به دنبال مستی و عشق است و در کوه به دنبال کهربا و در دریا به دنبال مروارید و در هستی‌ به دنبال نادیده‌ها و آن چه تا کنون کشف و دیده نشده است می‌‌پوید و جستجو می‌‌کند و از یافتن آن ذوق می‌‌کند و به دنبال یافتن انسان‌های بزرگ می‌‌گردد، پس یکی‌ دیدن مصرفی و رقابت است و یکی‌ دیدن آفرینشی و عشقاین دو جور دیدن یکی‌ اساس مذهب است که نو آور را به عنوان مبدع و کافر به مرگ محکوم می‌‌کند و یکی‌ اساس دین است که به دنبال صلاح و بهبودی و جلال آن است دیدن اول از بیرون است و دویی و جدایی است و دیدن دیگر یکی‌ شدن با هستی‌ است زیرا همراه هستی‌ دگرگونی و نو شدن را تجربه می‌‌کند
user_image
محسن جهان
۱۴۰۰/۱۲/۲۸ - ۰۴:۱۵:۱۹
تفسیر ابیات ۷ و ۸: برای کسی که در ذات حق ذوب شده و به جز حضرتش چیز دیگری برایش متصور نیست، هیچ جدایی بین صفات خود وخدا نمی‌بیند. در واقع از کثرت جدا شده و به وحدت وجود نائل گردیده است.با اشاره به عبارت "لا اله الا الله"، زمانی الله برای سالک شناسایی می‌شود که به هرآنچه جز اوست "لا" بگوید، و آن شخصی توانائی "لا" گفتن به همه بت‌های این جهانی دارد که عاشق زخم خورده و رنج کشیده در راه رسیدن به معشوق خود باشد.