
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۴۱۷
۱
خلاصه دو جهان است آن پری چهره
چو او نقاب گشاید فنا شود زهره
۲
چو بر براق معانی کنون سوار شود
به پیش سلطنت او که را بود زهره
۳
ستارگان سماوات جمله مات شوند
به طاس چرخ چو آن شه درافکند مهره
۴
چو روح قدس ببیند ورا سجود کند
فرشتگان مقرب برند از او بهره
۵
همای عرش خداوند شمس تبریزی
که هفت بحر بود پیش او یکی قطره
تصاویر و صوت


نظرات