مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۵

۱

من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا

ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا

۲

امروز صد چندان شدی حاجب بدی سلطان شدی

هم یوسف کنعان شدی هم فر نور مصطفی

۳

امشب ستایمت ای پری فردا ز گفتن بگذری

فردا زمین و آسمان در شرح تو باشد فنا

۴

امشب غنیمت دارمت باشم غلام و چاکرت

فردا ملک بی‌هش شود هم عرش بشکافد قبا

۵

ناگه برآید صرصری نی بام ماند نه دری

زین پشگان پر کی زند چونک ندارد پیل پا

۶

باز از میان صرصرش درتابد آن حسن و فرش

هر ذره‌ای خندان شود در فر آن شمس الضحی

۷

تعلیم گیرد ذره‌ها زان آفتاب خوش لقا

صد ذرگی دلربا کان‌ها نبودش ز ابتدا

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 53
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 48
سهیل قاسمی :
سیده سحر حسینی :
پری ساتکنی عندلیب :
فاطمه زندی :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۷/۰۹/۰۷ - ۱۷:۳۱:۱۶
من با بررسی ناقص، واژه شمس الضحی را از واژگان جلال دین پیش از ملاقات شمس می‌‌دانم که پس از آن به ندرت تکرار می‌‌شود، ازینرو این غزل را که بار علمی‌ غیر قابل تصوری دارد به سروده‌های پیشین او نسبت می‌‌دهماینجا جلال دین در ذهن خود پدیده‌ای که امروز بنام بیگ بنگ می‌‌نامیم را به تصویر می‌‌کشد، اصل هستی‌ نه به خاطر موجودات داخل آن ارزشمند است بلکه همه این‌ها می‌‌توانند نابود شوند و از نو به ذرات تبدیل شوند و دوباره موجوداتی زیبا پدیدار شوند که امروز نیستند، من تنها می‌‌توانم در فرصتی که دارم ترا بستایم که زیبا‌ترین و ارزشمند‌ترین کاری که میتوان صورت داد همانا غنیمت شمردن دیدن قابلیت آفتاب گونه‌ای است که در هستی‌ حضور دارد و توانائی آفرینش هر زیبائی‌ای را دارد
user_image
فرهود
۱۴۰۲/۰۸/۲۱ - ۱۴:۰۵:۳۰
در خوانش‌های صوتی بالا بیت پنجم را چونَک choonak می‌خوانند. «که» پس از «چون» همان حرف ربط «که» است که در حالت مستقل با کسره خوانده می‌شود پس وقتی که بعد از «چون» می‌آید باید با کسره و «چونکه» خوانده شود. دلیل اینکه در نسخ قدیمی به شکل چونک نوشته شده بر می‌گردد به شکل نوشتار در قدیم نه شکل تلفظ. در نسخ قدیمی «هرچه» را «هرچ» نوشته‌اند؛ آیا این را نیز «هرچْ» یعنی با «چ» ساکن بخوانیم!؟؟