مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۵۰۶

۱

مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی

به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی

۲

بدیدن بامدادانی چنان رو را چه خوش باشد

هم از آغاز روز او را بدیدن ماه تابانی

۳

دو خورشید از بگه دیدن یکی خورشید از مشرق

دگر خورشید بر افلاک هستی شاد و خندانی

۴

بدیدن آفتابی را که خورشیدش سجود آرد

ولیک او را کجا بیند که این جسم است و او جانی

۵

زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالین

تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شادانی

۶

زهی روز و زهی ساعت زهی فر و زهی دولت

چنان دشواریابی را بگه بینی تو آسانی

۷

اگر از ناز بنشیند گدازد آهن از غصه

وگر از لطف پیش آید به هر مفلس رسد کانی

۸

اگر در شب ببینندش شود از روز روشنتر

ور از چاهی ببینندش شود آن چاه ایوانی

۹

که خورشیدش لقب تاش است شمس الدین تبریزی

که او آن است و صد چون آن که صوفی گویدش آنی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1419
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 921

نظرات

user_image
ایمان
۱۳۹۳/۰۴/۱۵ - ۰۴:۱۸:۱۴
فکر میکنم در بیت پنجم " شاه شاهانی" صحیح باشد
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۳/۲۸ - ۰۰:۵۳:۳۰
زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالینتو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی
user_image
بابک ملکی
۱۳۹۵/۱۱/۲۵ - ۰۱:۴۶:۱۴
در ابتدای بیت سوم، دو خورشید از "پگه" دیدن ... با معنی تر بنظر میرسد
user_image
ایلیاد
۱۳۹۶/۱۰/۲۹ - ۰۲:۱۸:۳۲
بگه درسته یعنی بگاه ... در یک زمانشاه شادانی هم درسته
user_image
علی
۱۳۹۹/۰۳/۲۱ - ۲۲:۲۵:۳۳
نظربه اینکه موضوع شعرخنده،شادی ... بوده به شاه وشاهی ارتباطی نداردشاه شادان کنایه ازشادترین افراده
user_image
Ashkan Ganae
۱۴۰۰/۰۸/۱۶ - ۱۸:۴۴:۴۳
زهی روز و زهی ساعت زهی فر و زهی دولت چنان دشواریابی را بگه بینی تو اسانی