مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۵۵

۱

خیز صبوحی کن و درده صلا

خیز که صبح آمد و وقت دعا

۲

کوزه پر از می کن و در کاسه ریز

خیز مزن خنبک و خم برگشا

۳

دور بگردان و مرا ده نخست

جان مرا تازه کن ای جان‌فزا

۴

خیز که از هر طرفی بانگ چنگ

در فلک انداخت ندا و صدا

۵

تنتن تنتن شنو و تن مزن

وقت تو خوش ای قمر خوش‌لقا

۶

در سرم افکن می و پابند کن

تا نروم بیهده از جا به جا

۷

زان کف دریا‌صفت دُر‌نثار

آب درانداز چو کشتی مرا

۸

پاره چوبی بُدم و از کفَت

گشته‌ام ای موسی جان اژدها

۹

عازَر وقتم به دمت ای مسیح

حشر شدم از تک گور فنا

۱۰

یا چو درختم که به امر رسول

بیخ کشان آمدم اندر فلا

۱۱

هم تو بده هم تو بگو زین سپس

ای دهن و کف تو گنج بقا

۱۲

خسرو تبریز توی شمس دین

سرور شاهان جهان علا

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 193
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 134
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۳/۱۰/۳۰ - ۰۸:۰۷:۰۶
در بیت دهم می فرماید:یا چو درختم که به امر رسولبیخ کشان آمدم اندر فلاتلمیح به داستان تنه درختی است که مدتها نشیمن گاه پیامبر بود در مسجد و بعد از ساخته شدن منبر چون پیامبر قصد نشستن بر منبر فرمود درخت گریستن آغاز کرد و به ستون حنانه (گرینده) معروف شد که پیامبر دستور فرمود به جهت عزت و احترام به این درخت آن را مانند آدمی تشییع و تدفین نمایند. در مسجد حضرت رسول در مدینه النبی مقامی به نام ستون حنانه هم اکنون وجود دارد.
user_image
سعید رمضانی
۱۳۹۴/۰۹/۰۳ - ۰۲:۳۲:۳۶
بیت هایی از این غزل توسط آقای علیرضا افتخاری در ترانه وقت دعا از آلبوم گرفتار به زیبایی خوانده شده است.