مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۵۹۲

۱

ای صورت روحانی امروز چه آوردی

آورد نمی‌دانم دانم که مرا بردی

۲

ای گلشن نیکویی امروز چه خوش بویی

بر شاخ کی خندیدی در باغ کی پروردی

۳

امروز عجب چیزی می‌افتی و می‌خیزی

در باغ کی خندیدی وز دست کی می‌خوردی

۴

آن طبع زرافشانی و آن همت سلطانی

پیران و جوانان را آموخت جوامردی

۵

بگذر ز جوامردی کان هم ز دوی خیزد

در وحدت همدردی درکش قدح دردی

۶

هم همره و همدردی هم جمعی و هم فردی

هم عاشق و معشوقی هم سرخی و هم زردی

۷

با این همه در مجلس بنشین و میا با من

ترسم که میان ره بگریزی و برگردی

۸

ور ز آنک همی‌آیی با خویش مبر دل را

کز دل دودلی خیزد گه گرمی و گه سردی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1473
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 953

نظرات

user_image
نقی
۱۳۹۲/۰۹/۰۷ - ۰۵:۰۷:۵۴
جوانمردی نه جوامردی
user_image
فریدون
۱۳۹۴/۰۶/۲۴ - ۱۶:۰۵:۱۴
بگذر ز جوان مردی کان هم ز دوی خیزد
user_image
Neeknaam
۱۳۹۷/۱۱/۱۲ - ۰۹:۰۲:۲۲
در منطق الطیر باهتمام سید صادق گوهرین چاپ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی آخرین شعر در صفحه 259 در خط 4689 نوشته شده "تا جوامردی چه باشد در جهان". نویسنده در زیرنویس از چند نسخه یاد میکند . در یکی "جوامردی " است که در متن استفاده شده و سه نسخه دیگر "جوانمردی" ضبط شده .ولی این کلمه در فرهنگ های لغات نایاب است
user_image
شهریار مشکین
۱۳۹۷/۱۲/۲۸ - ۰۶:۳۹:۳۵
"جوامردی" (بدون حرف نون) واژه‌ای معمول در ادب کلاسیک فارسی و از بدیهیات است.