
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۶۲۲
۱
ای خواجه، تو چه مرغی؟ نامت چه؟ چرا شایی؟
نی پرّی و نی چرّی ای مرغک حلوایی
۲
مانند شترمرغی گویند «بپر» گویی
«من اشترم و اشتر کی پرّد ای طایی؟»
۳
چون نوبت بار آید گویی که: «نه من مرغم؟
کی بار کشد مرغی تکلیف چه فرمایی؟!»
۴
نی بلبل خوش لحنی نی طوطی خوش رنگی
نی فاختهٔ طوقی نی در چمن مایی
۵
حق است سلیمان را در گردن هر مرغی
مرغان همه پرّیدند آنجا، تو چه میپایی؟!
تصاویر و صوت


نظرات