مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۶۳۵

۱

امروز سماع است و مدام است و سقایی

گردان شده بر جمع قدح‌های عطایی

۲

فرمان سقی الله رسیده‌ست بنوشید

ای تن همه جان شو نه که ز اخوان صفایی

۳

ای دور چه دوری تو و ای روز چه روزی

وی گلشن اقبال چه بابرگ و نوایی

۴

از خاک برویند در این دور خلایق

کاین نفخه صور است که کرده‌ست صدایی

۵

از کوه شنو نعره صد ناقه صالح

وز چرخ شنو بانگ سرافیل صلایی

۶

هین رخت فروگیر و بخوابان شتران را

آخر بگشا چشم که در دست رضایی

۷

ای مرده بشو زنده و ای پیر جوان شو

وی منکر محشر هله تا ژاژ نخایی

۸

خواهم سخنی گفت دهانم بمبندید

کامروز حلال است ورا رازگشایی

۹

ور ز آنک ز غیرت ره این گفت ببندید

ره باز کنم سوی خیالات هوایی

۱۰

ما نیز خیالات بدستیم و از این دم

هستی پذرفتیم ز دم‌های خدایی

۱۱

صد هستی دیگر به جز این هست بگیری

کاین را تو فراموش کنی خواجه کجایی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1520
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 969

نظرات

user_image
نیکنام شاهین
۱۳۹۸/۱۱/۲۰ - ۱۰:۲۴:۳۷
سلام بر عزیزان گرامیآیا مصرع دوم اشتباهی داره؟ چون وزنش هم عجیبه و هم این دو بیت در آیین سماع مولویان خوانده می شود و آنجا «این تن همه جان شوق ز اخوان صفایی» نوشته. ولی آشکارست که این هم درست نیست. سلام عرض می کنم.
user_image
nabavar
۱۳۹۸/۱۱/۲۰ - ۱۸:۲۹:۲۰
صدیق گرامی ای تن همه جان شو نه که ز اخوان صفاییوزن درست است شاید در خوانش آن مشکل پیش بیاید” زَاخوان “ را اگر متصل به هم بخوانیم وزن اشکالی ندارد