
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۶۴۱
۱
گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی
از جنبش او جنبش این پرده نبینی
۲
از تابش آن مه که در افلاک نهان است
صد ماه بدیدی تو در اجزای زمینی
۳
ای برگ پریشان شده در باد مخالف
گر باد نبینی تو نبینی که چنینی
۴
گر باد ز اندیشه نجنبد تو نجنبی
و آن باد اگر هیچ نشیند تو نشینی
۵
عرش و فلک و روح در این گردش احوال
اشتر به قطارند و تو آن بازپسینی
۶
میجنب تو بر خویش و همیخور تو از این خون
کاندر شکم چرخ یکی طفل جنینی
۷
در چرخ دلت ناگه یک درد درآید
سر برزنی از چرخ بدانی که نه اینی
۸
ماه نهمت چهره شمس الحق تبریز
ای آنک امان دو جهان را تو امینی
۹
تا ماه نهم صبر کن ای دل تو در این خون
آن مه توی ای شاه که شمس الحق و دینی
تصاویر و صوت


نظرات
عارف