مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۶۴۳

۱

ای شاه تو ترکی عجمی وار چرایی

تو جان و جهانی تو و بیمار چرایی

۲

گلزار چو رنگ از صدقات تو ببردند

گلزار بده زان رخ و پرخار چرایی

۳

الحق تو نگفتی و دم باده او گفت

ای خواجه منصور تو بر دار چرایی

۴

در غار فتم چون دل و دلدار حریفند

دلدار چو شد ای دل در غار چرایی

۵

آن شاه نشد لیک پی چشم بد این گو

گر شاه بشد مخزن اسرار چرایی

۶

گر بیخ دلت نیست در آن آب حیاتش

ای باغ چنین تازه و پربار چرایی

۷

گر راه نبرده‌ست دلت جانب گلزار

خوش بو و شکرخنده و دلدار چرایی

۸

گر دیو زند طعنه که خود نیست سلیمان

ای دیو اگر نیست تو در کار چرایی

۹

بر چشمه دل گر نه پری خانه حسن است

ای جان سراسیمه پری دار چرایی

۱۰

ای مریم جان گر تو نه‌ای حامل عیسی

زان زلف چلیپا پی زنار چرایی

۱۱

گر از می شمس الحق تبریز نه مستی

پس معتکف خانه خمار چرایی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1524
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 972

نظرات

user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۹/۰۴/۳۱ - ۱۰:۱۷:۲۷
گر از می شمس الحق تبریز نه مستیپس معتکف خانه خمار چراییمیفرماید اگر از این ابیات نورانی مست و مدهوش نمی شوی پس اینجا به چکار آمده ای ؟