
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۶۵۷
۱
دلا تا نازکی و نازنینی
برو که نازنینان را نبینی
۲
در این رنگی دلا تا تو بلنگی
نیابی در چنان تا تو چنینی
۳
در آیینه نبینی روی خوبان
که تا با خوی زشتت همنشینی
۴
تو زیبا شو که این آیینه زیباست
تو بیچین شو که آیینه است چینی
۵
مشو پنهان که غیرت در کمین است
همیبیند تو را کاندر کمینی
۶
ز خود پنهان شدی سر درکشیدی
ببستی چشم تا خود را نبینی
۷
به لب یاسین همیخوانی ولیکن
ز کینه جمله تن دندان چو سینی
تصاویر و صوت


نظرات