
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۶۶۸
۱
خبر واده کز این دنیای فانی
به تلخی میروی یا شادمانی
۲
عجب یارا ز اصحاب شمالی
عجب ز اصحاب ایمان و امانی
۳
عجب همراز نفس سگ پرستی
عجب همراه شیر راه دانی
۴
عجب در آخرین بازی شدی مات
عجب بردی اگر بردی تو جانی
۵
بسی کژباز کاندر آخر کار
ببرد از اتفاق آسمانی
۶
بود رویت به قبله اندر آن گور
گر اهل قبله بودی در نهانی
۷
ازیرا گور باشد چون صلایه
پی تحویلهای امتحانی
۸
چو دانه فاسدی را دفن کردی
بروید زو درخت بامعانی
۹
بسی طبل اجل پیشین شنیدی
مگو مرگم درآمد ناگهانی
۱۰
اگر در عمر آهی برکشیدی
یقین امروز کاندر ظل آنی
۱۱
وگر با آه راهی نیز رفتی
شهنشاهی و شمع ره روانی
تصاویر و صوت


نظرات
نادر..