
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۶۷۱
۱
بر من نیستی یارا کجایی
به هر جایی که هستی جان فزایی
۲
ز خشم من به هر ناکس بسازی
به رغم من به هر آتش درآیی
۳
چو بینی مر مرا نادیده آری
چنین باشد وفا و آشنایی
۴
عزیزی بودم خوارم ز عشقت
در این خواری نگر کبر خدایی
۵
برای تو جدا گردم ز عالم
که تا ناید مرا بوی جدایی
۶
سبک روحا گران کردی تو رو را
که یعنی قصد دارم بیوفایی
۷
تو در دل جورها داری همیکن
که تا روز قیامت جان مایی
۸
الا ای چرخ زاینده چنین ماه
نزایی و نزایی و نزایی
۹
به کوه قاف شمس الدین تبریز
همایی و همایی و همایی
تصاویر و صوت


نظرات
وفایی
وفایی