مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۶۷۲

۱

دلا در روزه مهمان خدایی

طعام آسمانی را سرایی

۲

در این مه چون در دوزخ ببندی

هزاران در ز جنت برگشایی

۳

نخواهد ماند این یخ زود بفروش

بیاموز از خدا این کدخدایی

۴

برون کن خرقه کان زین چار رقعه‌ست

ترابی آتشی آبی هوایی

۵

برهنه کن تو جزو جان و بنما

ز خرقه گر به کل بیرون نیایی

۶

بیامد جان که عذر عشق خواهد

که عفوم کن که جان عذرهایی

۷

در این مه عذر ما بپذیر ای عشق

خطا کردیم ای ترک خطایی

۸

به خنده گوید او دستت گرفتم

که می‌دانم که بس بی‌دست و پایی

۹

تو را پرهیز فرمودم طبیبم

که تو رنجور این خوف و رجایی

۱۰

بکن پرهیز تا شربت بسازم

که تا دور ابد باخود نیایی

۱۱

خمش کردم که شرحش عشق گوید

که گفت او است جان را جان فزایی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1541
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 981

نظرات

user_image
امیرحسین
۱۳۹۶/۰۳/۰۸ - ۰۶:۳۶:۴۷
در بیت اول:طعام آسمانی را سزایی