مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۶۸۰

۱

چنین باشد چنین گوید منادی

که بی‌رنجی نبینی هیچ شادی

۲

چه مایه رنج‌ها دیدی تو هر روز

تأمل کن از آن روزی که زادی

۳

چه خون از چشم و دل‌ها برگشاده‌ست

که تا تو چشم در عالم گشادی

۴

خداوندا اگر آهن بدیدی

ز اول آن کشاکش کش تو دادی

۵

ز بیم و ترس آهن آب گشتی

گدازیدی نپذرفتی جمادی

۶

ولیک آن را نهان کردی ز آهن

به هر روز اندک اندک می‌نهادی

۷

چو آهن گشت آیینه به آخر

بگفتا شکر ای سلطان هادی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1546
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 985

نظرات