مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۷۰

۱

افدی قمرا لاح علینا و تلالا

ما احسنه رب تبارک و تعالی

۲

قد حل بروحی فتضاعفت حیاه

و الیوم نای عنی عزا و جلالا

۳

ادعوه سرارا و انادیه جهارا

ان ابدلنی الصبوه طیفا و خیالا

۴

لو قطعنی دهری لا زلت انادی

کی تخترق الجب و یروین وصالا

۵

لا مل من العشق و لو مر قرون

حاشاه ملالا بی‌حاشای ملالا

۶

العاشق حوت و هوی العشق کبحر

هل مل اذا ما سکن الحوت زلالا

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 202
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 139
پزی ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
سمیه
۱۳۹۸/۱۰/۰۷ - ۰۵:۱۲:۳۹
خواهشمندم معنی ابیات این شعر دو در نظرات درج کنید.سپاسگذارم
user_image
آیه الهی
۱۴۰۰/۰۷/۰۳ - ۲۳:۲۲:۵۶
ماه را بیرون آوردی و مهتاب بر ما درخشید آشکارا احسنت بر تو خدای تبارک و تعالا    که شاید اگر رها کند روحم، بی‌نهایت کند زندگی را که امروز گرامی و عزیز کند، نجوای روحم را   فریاد دعوت زدم، پنهانی جهانی را  که به حقیقت تبدیل کن، این رویای رنگارنگ همیشه جوانی را   گر ببری ز همه روزگارم هرگز گم نشود، صدای ناله‌هایم کی گذری ز پیشانی، در رویت دوچشم، وصالم را    هیچ خستگی ز عشق نیست، حتی اگر تلخی دراز شود قرن‌ها را دور است از او ملالت، بی اوست همه ملالت    عاشق ماهی و ، هوای عشق نهنگ عظیم کجا خسته می‌شود ماهی عاشق، حتی در آبی که زلال نیست 
user_image
نور
۱۴۰۳/۰۶/۰۶ - ۰۵:۰۹:۳۰
با سلام فکر میکنم بیت آخر، «کبحر» درست است. یعنی: عاشق همچون ماهی است و عشق همچون دریا. آیا ماهی در آبِ زلال احساس دلتنگی می‌کند؟!