
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۷۰۷
۱
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
۲
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
۳
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
۴
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
۵
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وامداران را رهایی
۶
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بینوایی
۷
در آن بحرید کاین عالم کف اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
۸
کف دریاست صورتهای عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی
۹
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد
بهل نقش و به دل رو گر ز مایی
۱۰
برآ ای شمس تبریزی ز مشرق
که اصل اصل اصل هر ضیایی
تصاویر و صوت


نظرات
مصطفی علیزاده -ف
ف-ش
فرزانه
سپهر
حامد
یک کاربر گرامی
حمید رضا محمدی
یه آدم عادی
بابک عبداللهی
امین کیخا
ناشناس
حسین ج
انصاری
انتظار
امیر
مجید کراماتیان
ابوعمرعلوی
Rafaello
پویا
محمد رضا
علی
سجاد
حسام
Hamishe bidar
...
Hamishe bidar
بابک برهانی
حمید حسنی HAMIDHASSANI۱۹۶۸@GMAIL.COM
محمد
گمنام
علیرضا
آرش
علی
محمد
علیرضا فلاحت پیشه
محمد
شهلا
سیرنگ
محسن
مهدی یوسف زاده
دکتر سروش
شاهو
سید سلمان صفوی
پاسخ می دهد. تکرار کلمه کلیدی «کجایید»؛ بدون دلیل نیست. تکرار این کلمه علاوه بر این که در هر بیت اشاره به یک مقام دارد، بیان عظمت و فخامت مقام معنوی و الهی سیدالشهدا(ع) و اصحاب جوانمرد آن حضرت، جلب توجه مخاطب و تأکید خاص بر مقام قدسی و والای شهدای دشت خونین کربلا است. نتیجه تکرار «کجایید»؛ تلقین مقام بی نظیر شهدای کربلا در هستی به مخاطب است. هفت «کجایید» ممکن است اشاره به هفت مقام سلوک عرفانی باشد که امام حسین(ع) پیشوای عارفان خونین کفن طی کرده اند و سرانجام در روز عاشورا با وضو با خون خود به مقام الهی «ثـارالله» واصل گشته اند. چنان که حسین منصور حلاج پیرو راستین سیدالشهدا حسین(ع) در هنگامه شهادت فرمود: «در عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیاید؛ مگر به خون».شهیدان حسینی مقیمان دریای وجود بیکران حضرت واجب الوجوداند که این عالم، تجلیات اسماء و صفات اوست. «هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ». (سوره حشر: آیه 24) « الله لا اله الا هو». «لا اله الا انت». که از روز الست آشنای او بودند. «اَلَستُ بِرَبِّکُم؟ قَالُوا بَلَی». (سوره اعراف: آیه 173)مولانا در بیت هشتم با اشاره به یکی از اصول عرفان نظری که انواع دنیاهای عالم ناسوت را هیچ اندر هیچ و تو خالی و گذرا و میرا می داند؛ انسان ها را به «عرفان عملی» فرا می خواند. آن گاه گویی پیام امام حسین(ع) را ابلاغ می کند که: «ای مدعیان؛ اگر از قبیله ما و کربلایی هستید «اهل صفا» شده، دل را به نور الهی منور گردانید و به تجلیه و تخلیه و تحلیه نفس مشغول گردید تا به فنـای فی الله رسیده، با سیر و سلوک الهی به لـقاءَ الله واصل شوید». اصطلاح «اهل صفا» ترکیب اضافی و اشاره به عارفان و صوفیان است. جنید گوید: «تصوف آن است که حق مُرده گرداند و تو را از تو وَ به خود زنده گردانَد». (ترجمه رساله قشیریه، تصحیح فروزانفر، ص 469). مولانا پیمودن راه حسین(ع) را تنها با «دل» ممکن می داند: «به دل رو گر ز مایی». در معارف قرآنی و عرفانی «دل»؛ معدن نور الهی و محل اشراق آن و مرکز معرفت ربانی است که ساحتی برتر از معرفت علمی (دانش تجربی نظیر علوم طبیعی) و عقلی دارد. دل مؤمن عرش خداوند است. محی الدین اندلسی تعبیراتی شیوا از قلب دارد: «بیت حق، مشعر الهی، محل الهام، مکان علم و نور، شمع سراپرده شاهی، آینه نور الهی، ایمن آباد، حصن محکم و گلشن خرم است. محی الدین در «رساله تحفة السفرة الی حضرة البررة» پس از معرفی قلب به عنوان محل شناسایی امور و آگاهی از علوم به طور عموم و معرفت معارف ربانی و علوم الهی به طور اخص، نظیر سایر عرفا تأکید می کند: «معرفت مطمئن، دانش راستین و وصول به مقامات؛ تنها از طریق پاک گردانیدن قلب از شوائب و آلودگیها و بیرون کردن اغیار از آن حاصل میآید.(جهانگیری، محیالدین چهره برجسته عرفان اسلامی، ص 175).در این غزل «دل»؛ اشاره به «قلب سلیم» در قرآن کریم است: «یوْمَ لا ینْفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلا مَنْ أَتَی اللهَ بقَلْبٍ سَلِیمٍ».(سوره شعراء: آیات 88-89). «سلیم» به معنای سالم و «قلب سلیم» قلبی است که از غیر خدا بـری است و تنها خدای تعالی را عاشقانه پرستش می کند. قلب مُرده ضدِّ «قلب سلیم» است و به معنای قلب فاقد حیات است. چنین قلبی خدای خویش را نمی شناسد، اوامر او را بندگی نمی کند و هوای نفس و شهوت پیشوای اوست. «قلب سلیم»؛ قلب مریض هم نیست، زیرا قلب مریض گرچه دارای حیات است، اما دائماً در حال شک و تردید است. بدین معنا که هم جایگاه محبت خدای حق تعالی است که موجب حیات اوست و هم محل شهوات و حرص به کسب مطامع دنیوی است که موجب هلاکتش میگردد. بدین ترتیب «قلب سلیم»؛ قلب زنده و لطیف؛ «قلب مرده»؛ قلب خشک و «قلب مریض»؛ قلبی است که یا به سلامت نزدیک میشود و یا به سوی هلاکت میرود. (ابن ابیبکر، 1961: 1 / 22). دل آدمی در همواره در معرض لغزش و تغییر منفی و غفلت از حقیقت است، لذا همواره باید مراقب احوال خویش باشد. از جمله ارکان این مراقبـه؛ پرداختن مدام به «ذکر» خدای مهربان و مداومت بر «مراقبـه قلبی» است.«أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ» (رعد،28) دلها به یاد خدا آرامش می یابد.کجاییـــــــد ای شهیــــدان خدایــــــی بـــــــــلاجویان دشـت کربلایـــــــیکجاییـــــــد ای سبک بـالان عـاشـــــق پرنـــده تر ز مــــــــرغان هوایـــــــیکجاییـــــــد ای شهـــــان آسـمانــــــی بدانسته فـلــــــک را درگـشایــــــــیکجاییـــــــد ای ز جـان و جـا رهیــــده کسـی مر عـقل را گوید کجایــــــــیکجاییـــــــد ای در زنـدان شــــــکسته بـــــــداده وام داران را رهایـــــــــــیکجاییــــــــد ای در مـخزن گـشـــــاده کجاییـــــد ای نوای بی نوایـــــــــــیدر آن بحرید کاین عالـــــم کف اوست زمانــــی بیش داریــد آشنایـــــــــــیکف دریـاسـت صـورت های عالـــــــم ز کف بگذر اگــر اهل صفایــــــــــیدلــــم کف کرد کاین نقـش سخـن شد بهـل نقش و به دل رو گر ز مایــــــــیبـــــــرآ ای شمس تبریزی ز مشــــــرق که اصـل اصـل اصـل هـر ضیـایـــــــی(مولوی، دیوان شمس، غزل2707)منابع:1. قرآن کریم.2. ابن ابیبکر، ابیعبدالله، مشهور به ابنقیم الجوزی، اغاثه اللفهان من مصاید الشیطان، ج 1، تحقیق محمدسید گیلانی، قاهره، مکتبة مشکاة الاسلامیة، 1961م.3. ابنعربی، محیالدین، فتوحات مکیه، تحقیق و تقدیم دکتر عثمان یحیی، تصویر و مراجعه دکتر ابراهیم مدکور، ج 10، قاهره، المکتبة العربیة، المجلس الاعلی للثقافة، 1406هـ.ق.4. جهانگیری، محسن، محیالدین عربی، چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران، دانشگاه تهران، 1367.5. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا، ج 38، 1365.6. سجادی، سیدجعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران، طهوری، 1379.7. صفوی، سیدسلمان، اهل بیت از دیدگاه مولوی، قم، انتشارات سلمان - آزاده، 1389.8. فروزانفر، بدیعالزمان، احادیث مثنوی، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، 1361.9. قشیری نیشابوری، ابی الحسن، 1400 ق، صحیح مسلم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1400هـ.ق.10. کاشانی، عزالدین محمد، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، تصحیح جلالالدین همایی، تهران، مؤسسه نشر هما، 1372.11. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، 1356.12. مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، تهران، مولی، 1366.13. مولوی، جلال الدین محمد، دیوان شمس تبریزی، نسخه فروزانفر، تهران، 1380.
بهزاد قربانی
فرخ
رضا زمانی
علی
مسعود
امین رضا
امین
ستار سبحانی
مهدی
عارف علیزاده
رضا از کرمان
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com
مجید
پازشگر
معین
مازین
زهره مقصودی
خشایار مانی
محمد راء
معین الدین
بی نشان
پاسخ دهید به عنوان مثال اینجاییم یا آنجاییم یا ورای جا و مکان و زمان در بیجایی ساکن و متمکنیم کجایید می تواند به این معنا باشد که بگویید ما چگونه باشیم و چه کنیم تا به چونان شمایی ملحق و واصل شویم و چرا در این عصر و زمان نشانی از چونان شمایی نیست ( گفتند یافت می نشود جسته ایم ما ) هرچند بلاتشبیه و مادون قیاس احدی با ذوات مقدس ائمه ی طاهرین و برمبنای روایات از وجود اطهر این ذوات مقدس کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست ...نسبت میان شهیدان و خدایی بودنشان رمزگانی است بر مراتب شهود و مظهریت اسم الشاهد خداوند در گستره ی درازدامن هستی های موازی و طولی همه ی اعصار و امصار آنکه می طلبد شاهد و شهید تام خدایی شدن را بلاجوست و این خود بیکرانی از معرفت پارادوکسیکال عاشقان است از هر امری ....ای از همه ی دشت ها پسند شما دشت کرب و صحرای بلا ..... بیندیشیم در ارتباطات آشکار و پنهان کلمات و عبارات .....کجایید ای سبک روحان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی ابزار آسمان پیمایی در عالم مدرک حسی چونان ما بی بصرانی بال و مظهر تام آن پرندگان و بال داران مانوس به پرواز نه به ظاهر پرندگان بی بهره از طیران در اوج آسمانند و ابزار پریدن مخاطبان این خطاب نه پر و بال که جان و روان از ثقل و سنگینی رسته است و روح رسم و راه معراج دانسته و پرنده تر بودنشان برتری است از سنخ جوهر نه عرض محتاج ابزار و ملتزم به حدود بلند پرواز تر بودن صرفا ظاهری که از جنس دیگری پرنده بودن است و این یکی از بکرترین زیبایی های زبانی صاحب این کلام آسمانی است که گاه در تکرار ترهای تفضیلی و گاه در تکرار اسم نوع و جنس ها ظهور و بروزی رمزگانی و نمادین می یابد که اصل اصل خورشید سمایی که اصل اصل اصل هر ضیایی که مثنوی اصول اصول اصول است و قس علی هذااز قیاس و وهم و استدلال دور نور نور نور نور نور نور
حامد
محمود بیانی
علیرضا ابوالحسنی
صداقت
ملیکا رضایی
محمدحسین مسعودی گاوگانی
سید هادی سبزپوش
محسن جهان
رازق
مهدی