مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۷۱۳

۱

چنان گشتم ز مستی و خرابی

که خاکی را نمی‌دانم ز آبی

۲

در این خانه نمی‌یابم کسی را

تو هشیاری بیا باشد بیابی

۳

همین دانم که مجلس از تو برپاست

نمی‌دانم شرابی یا کبابی

۴

به باطن جان جان جان جانی

به ظاهر آفتاب آفتابی

۵

از آن رو خوش فسونی که مسیحی

از آن رو دیوسوزی که شهابی

۶

مرا خوش خوی کن زیرا شرابی

مرا خوش بوی کن زیرا گلابی

۷

صبایی که بخندانی چمن را

اگر چه تشنگان را تو عذابی

۸

بیا مستان بی‌حد بین به بازار

اگر تو محتسب در احتسابی

۹

چو نان خواهان گهی اندر سؤالی

چو رنجوران گهی اندر جوابی

۱۰

مثال برق کوته خنده تو

از آن محبوس ظلمات سحابی

۱۱

درآ در مجلس سلطان باقی

ببین گردان جفان کالجوابی

۱۲

تو خوش لعلی ولیکن زیر کانی

تو بس خوبی ولیکن در نقابی

۱۳

به سوی شه پری باز سپیدی

وگر پری به گورستان غرابی

۱۴

جوان بختا بزن دستی و می‌گو

شبابی یا شبابی یا شبابی

۱۵

مگو با کس سخن ور سخت گیرد

بگو والله اعلم بالصواب

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1566
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 997
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :

نظرات

user_image
محسن خ
۱۳۹۵/۰۴/۱۰ - ۰۲:۴۶:۰۳
مصرع دوم آخرین بیت باید چنین باشد:بگو وَاللهُ أَعلم بالصّوابِ (به کسرۀ "ب" توجه شود. برای رعایت وزن بیت "بالصوابی" خوانده شود.)