
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۷۲۴
۱
روز ار دو هزار بار میآیی
هر بار چو جان به کار میآیی
۲
از بهر حیات و زنده کردن تو
در عالم چون بهار میآیی
۳
عشاق همه شدند حلوایی
چون شکر قندوار میآیی
۴
می درده و اختیار ما بستان
کز مجلس اختیار میآیی
۵
از خلق جهان کناره میگیرد
آن را که تو در کنار میآیی
۶
خاموش به حضرت تو اولیتر
کز حضرت کردگار میآیی
۷
دیدیم تو را ز دست ما رفتیم
کز عالم پایدار میآیی
۸
ای مرغ ز طاق عرش میپری
وی شیر ز مرغزار میآیی
۹
ای بحر محیط سخت میجوشی
وی موج چه بیقرار میآیی
تصاویر و صوت


نظرات