
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۷۴۴
۱
روز طرب است و سال شادی
کامروز به کوی ما فتادی
۲
تاریکی غم تمام برخاست
چون شمع در این میان نهادی
۳
اندیشه و غم چه پای دارد
با آن قدح وفا که دادی
۴
ای باده تو از کدام مشکی
وی مه به کدام ماه زادی
۵
مستی و خوشی و شادکامی
سلطان دلی و کیقبادی
۶
و آن عقل که کدخدای غم بود
از ما ستدی به اوستادی
۷
شاباش که پای غم ببستی
صد گونه در طرب گشادی
تصاویر و صوت


نظرات