
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۷۵۰
۱
ای جان و جهان چه میگریزی
وی فخر شهان چه میگریزی
۲
ما را به چه کار میفرستی
پنهان پنهان چه میگریزی
۳
چون تیر روی و بازآیی
این دم ز کمان چه میگریزی
۴
باری تو هزار گنج داری
زین نیم زیان چه میگریزی
۵
ای که شکرت کران ندارد
بنشین به میان چه میگریزی
۶
چون محرم هر شکر دهان است
از پیش دهان چه میگریزی
۷
ایمن ز امان توست عالم
ای امن امان چه میگریزی
۸
عالم همه گرگ مردخوار است
ای دل ز شبان چه میگریزی
۹
خامش که زبان همه زیان است
تو سوی زیان چه میگریزی
تصاویر و صوت


نظرات