مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۷۶۰

۱

با دل گفتم چرا چنینی

تا چند به عشق همنشینی

۲

دل گفت چرا تو هم نیایی

تا لذت عشق را ببینی

۳

گر آب حیات را بدانی

جز آتش عشق کی گزینی

۴

ای گشته چو باد از لطافت

پرباد شده چو ساتگینی

۵

چون آب تو جان نقش‌هایی

چون آینه حسن را امینی

۶

هر جان خسیس کان ندارد

می‌پندارد که تو همینی

۷

ای آنک تو جان آسمانی

هر چند به صورت از زمینی

۸

ای خرد شکسته همچو سرمه

تو سرمه دیده یقینی

۹

ای لعل تو از کدام کانی

در حلقه درآ که خوش نگینی

۱۰

ای از تو خجل هزار رحمت

آن دم که چو تیغ پر ز کینی

۱۱

شمس تبریز صورتت خوش

و اندر معنی چه خوش معینی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1595
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1015

نظرات