
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۷۷۱
۱
ای قلب و درست را روایی
پیش تو که زفت کیمیایی
۲
در ره خر بد ز اسب رهوار
از فضل تو کرده پیش پایی
۳
گر پای سگی ره تو کوبد
بر شیر وغاش برفزایی
۴
در عشق تو پاشکستگانند
دارند امید پرگشایی
۵
در تو مگسی چو دل ببندد
یابد ز درت پر همایی
۶
فضل تو علی هین گفت
تا نگشاید ره گدایی
۷
خاموش که هر محال و صعبی
آسان شود از کف خدایی
تصاویر و صوت


نظرات