مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۸۱۱

۱

از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی

با همه خویشان گرفته شیوه‌ی بیگانگی

۲

وحشِ صحرا گشته و رسوایِ بازاری شده

از هوایِ خانه‌یِ او صد هزاران خانگی

۳

صاعقه هجرش زده برسوخته یک بارگی

عقل و شرم و فهم و تقوا دانش و فرزانگی

۴

من ز شمعِ عشق او نان پاره‌ای می‌خواستم

گفت بنویسید توقیعش پیِ پروانگی

۵

ای گشاده قلعه‌های جان به چشم ِ آتشین

ای هزاران صف دریده عشقت از مردانگی

۶

ای خداوند شمسِ دین صد گنج خاک است پیشِ تو

تا چه باشد عاشق بیچاره‌ای یک دانگی !

۷

صد غریو و بانگ اندر سقفِ گردون افکنیم

من نی‌ام در عشق پابرجایِ تو یک بانگی

۸

عقل را گفتم میانِ جان و جانان فرق کن

شانه‌ی عقلم ز فرقش یاوه کرده شانگی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1624
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1032

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۷/۲۸ - ۰۲:۵۹:۵۶
من ز شمع عشق او نان پاره‌ای می‌خواستمگفت بنویسید توقیعش پی پروانگی...