مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۸۳۰

۱

هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی

که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی

۲

بزن آب سرد بر رو بجه و بکن علالا

که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی

۳

که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان

به دمی چراغشان را ز چه رو نمی‌نشانی

۴

بگذار کاهلی را چو ستاره شب‌روی کن

ز زمینیان چه ترسی که سوار آسمانی

۵

دو سه عوعو سگانه نزند ره سواران

چه برد ز شیر شرزه سگ و گاو کاهدانی

۶

سگ خشم و گاو شهوت چه زنند پیش شیری

که به بیشه حقایق بدرد صف عیانی

۷

نه دو قطره آب بودی که سفینه‌ای و نوحی

به میان موج طوفان چپ و راست می‌دوانی

۸

چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت

به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی

۹

چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد

سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی

۱۰

تو مگو که ارمغانی چه برم پی نشانی

که بس است مهر و مه را رخ خویش ارمغانی

۱۱

تو اگر روی و گر نی بدود سعادت تو

همه کار برگزارد به سکون و مهربانی

۱۲

چو غلام توست دولت کندت هزار خدمت

که ندارد از تو چاره و گرش ز در برانی

۱۳

تو بخسپ خوش که بختت ز برای تو نخسپد

تو بگیر سنگ در کف که شود عقیق کانی

۱۴

به فلک برآ چو عیسی ارنی بگو چو موسی

که خدا تو را نگوید که خموش لن ترانی

۱۵

خمش ای دل و چه چاره سر خم اگر بگیری

دل خنب برشکافد چو بجوشد این معانی

۱۶

دو هزار بار هر دم تو بخوانی این غزل را

اگر آن سوی حقایق سیران او بدانی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1635
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1038
علی اسلامی مذهب :

نظرات

user_image
سید هادی موسوی
۱۳۹۴/۰۶/۱۵ - ۰۷:۴۹:۲۰
بنده در جایی واژه "که ببرد رخت" را "که ببرد نقد مارا" خوانده ام که با توجه به معنی ان که گوهر وجودی انسان است نقد بهتر از رخت است چون رخت برای پوشاندن است وشی خارجی
user_image
ساسان
۱۳۹۵/۱۱/۱۵ - ۱۴:۳۴:۵۷
این متن سرتاپا حاوی مطالبی پنهان است که در دو قرن اخیر تحت عنوان قانون جذب یا راز عنوان شده اند...مولوی در اشعارش عمیقا این را درک کرده است و سعی دارد به ما هم بفهماند.
user_image
سهراب
۱۳۹۶/۰۶/۲۶ - ۰۱:۴۸:۴۲
بسیار شعر عمیقی ست
user_image
محسن شمس آریان
۱۳۹۸/۰۹/۲۶ - ۱۲:۰۹:۰۸
سعدی:چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذرکه نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"به نظر میرسه مولانا نسبت به سعدی خوش ذوق تر بوده در برخورد با این آیه از قران.
user_image
ماهان
۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۰۰:۵۱:۵۸
درودپرسش دارم، این دوبیت از کیست ، در اینترنت به اشتباه به حافط و مولانا گفته شده است اما از این دو شاعر نیست، اگر کسی می داند بگوید :ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
user_image
امیرحسین نیک پور
۱۴۰۱/۱۰/۲۶ - ۰۱:۳۱:۲۱
ارنی نگفته دانم که جواب لنترانیست  شنوم صدای یارم چه تری چه لنترانی    
user_image
مسعود خالقی
۱۴۰۱/۱۱/۰۵ - ۰۶:۳۵:۳۸
چو رسم به کوه سینا / ارنی بگویم او را چه تری چه لن ترانی / دهدم جواب من را نشوم غمین ، همین بس / که شنیدم آن صدا را سر خم می سلامت / شکند اگر سبو را (مسعود خالقی موری)    
user_image
رضا.م.ح
۱۴۰۲/۰۳/۲۹ - ۰۰:۲۱:۲۹
چو رسی به کوه سینا ، تو بخوان به هر زبانی  که خدای من نگوید ، عربی و لن ترانی 
user_image
مرتضی اسدزاده
۱۴۰۳/۰۴/۲۸ - ۱۸:۱۲:۰۲
سلام  عزیز دل ، منبعی که بعنوان تصویر ١٠٣٨ ارایه کرده آید ، اشتباه است. مرحوم فرموده آید : کلیات شمس ... ولی اگر دقت کنید در متن اشعار نام شاعر درج شده است : « مگریز ای فضولی که زحق خبر نداری» این شعر از حکیم ملا محمد فضولی است . لطفاً اصلاح بفرمایید یا اگر اشتباه از طرف شما نیست، به مصحح محترم آن کتاب پیامی ارسال کنید تا اثر وزین خود را اصلاح بفرمایند.
user_image
مرتضی اسدزاده
۱۴۰۳/۰۴/۲۸ - ۱۸:۱۳:۴۷
اشتباه تایپی در حاشیه نگاری بنده : مرقوم فرموده اید (بجای: مرحوم فرموده آید )