
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۸۵۱
۱
شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی
به میان سرو و سوسن گل خوش عذار باشی
۲
به طرب هزار چندان که بوند عیش مندان
به میان باغ خندان مثل انار باشی
۳
نشوی چو خارهایی که خلند دست و پا را
به مثال نیشکرها که شکرنثار باشی
۴
به مثال آفتابی که شهیر شد به بخشش
به میان پاکبازان به عطا مشار باشی
۵
هله بس که تا شهنشه بگشاید و بگوید
چو خمش کنی نگویی و در انتظار باشی
تصاویر و صوت


نظرات