مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۸۷۱

۱

به دغل کی بگزیند دل یارم یاری

کی فریبد شه طرار مرا طراری

۲

کی میان من و آن یار بگنجد مویی

کی در آن گلشن و گلزار بخسپد ماری

۳

عنکبوتی بتند پرده اغیار شود

همچو صدیق و محمد من و او در غاری

۴

گل صدبرگ ز رشک رخ او جامه درید

حال گل چونک چنین است چه باشد خاری

۵

هم بگویم دو سه بیتی که ندانی سر و پاش

لیک بهر دل من ریش بجنبان کآری

۶

بس طبیب است که هشیار کند مجنون را

وین طبیبم نهلد در دو جهان هشیاری

۷

آفتاب رخ او را حشم تیغ زنیم

که نخواهیم به جز دیدن او ادراری

۸

ما چو خورشیدپرستیم بر این بام رویم

تا نپوشد رخ خورشید ز ما دیواری

۹

کیست خورشید بگو شمس حق تبریزی

که نگنجد صفتش در صحف گفتاری

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1659
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1052

نظرات

user_image
رسته
۱۳۹۰/۱۲/۱۶ - ۲۱:۰۳:۳۵
بیت 5غلط : کریدرست: کآری
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.