مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۸۸۰

۱

به حق و حرمت آنکه همگان را جانی

قدحی پر کن از آنکه صفتش می‌دانی

۲

همه را زیر و زبر کن نه زبر مان و نه زیر

تا بدانند که امروز در این میدانی

۳

آتش باده بزن در بُنهِ شرم و حیا

دل مستان بگرفت از طرب پنهانی

۴

وقت آن شد که دل رفته به ما بازآری

عقل‌ها را چو کبوتر‌بچگان پرانی

۵

نکته می‌گویی در حلقه مستان خراب

خوش بود گنج که درتابد در ویرانی

۶

می جوشیده بر این سوختگان گردان کن

پیش خامان بنه آن قلیه و آن بورانی

۷

چه شدم من‌؟ تو بگو هم که ‌«چه دانم‌؟» شده‌ام

کی بگوید لب تو حرف بدین آسانی‌؟

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1664
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1056

نظرات